گلدونه من

شیطونیای گلدونه

عزیز دلم از یکسالگی دیگه شیطونیاش شروع شد یه روز از دراور کشیده بودی بالا منو میگی نصف جون شدم اخه قربونت برم با اون قد کوچولوت رفته بودی روی دراور نشسته بودی جلوی اینه خرابکاری کردن فیلم هم که ازت گرفتم
19 بهمن 1391

کیتی

عزیزم میدونم چقدر کیتی رو دوست داری امروز دیدم باید وبلاگتو یکم خوشگل کنم ولی بلد نبودم شکلک بزارم بازم خاله هما یادم داد مرسی هما جون دخی جونم اینم کیتی که دوست داری ...
4 بهمن 1391

دندون در اوردن گلدونه

عزیز دل مامانی چرا اینقدر دیر دندون دراوردی؟   ما هی منتظر بودیم تا بلاخره بهمن 88 اولین مروارید دخترم خودشو به ما نشون داد اش دندون پختم واست اینم لیست کادوهات مادری عروسک سوار الاکلنگ خاله شکو عروسک که اسمشو گذاشتی هستی خاله مریم لباس عمه ماریا عروسک مامان جون عروسک که اسمشو گذاشتی عسل عمه سونیا هماز این خرسهای بادی که کیسه بوکسه مبارکت باشه عزیزممرواریدهای قشنگت ...
3 بهمن 1391

راه رفتم نارین عسلم

دختر یکه یونه مامان و بابا بر خلاف دندونت که دیر در اومد راه رفتنو خیلی زود شروع کردی فدای اون قدو بالات با اون قد کوچولو و ریزه میزه تو سن 8 ماهگی ایستادنو یاد گرفتی 9 ماهگی راه رفتنو و ماشالله 11 ماهگی میدویدی اینقدر کوچولو بودی که هر وقت بیرون میرفتیم همه نگاهت میکردن که این خاله ریزه داره رو پای خودش راه میره ...
3 بهمن 1391

شیرینی از حموم اومده

راستی میدونی بابایی اسمتو گذاشته بود شیرینی اخه واقعا شیرینی زندگیون شدی شیرینی من تا 7 ماهگی اینقدر اروم بود اینقدر خانوم بود که نگو ولی بعد از هفت ماهگی یه شیطون بلای حسابی شدی ...
1 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلدونه من می باشد